مراسم عید غدیر خم در مسجد ولیعصر(عج) ماهنشان با حضور حضرت حجت الاسلام و المسلمین زاهدی پور امام جمعه این شهر برگزار شد و امام جمعه ماهنشان با تبریک عید غدیر خم با موضوع جایگاه ولایت در جامعه بشری به سخنرانی پرداختند.
اولا این عید بزرگ غدیر را با هم تبریک عرض کنیم به محضر صاحب زمانمان آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و به ولی زمان رهبرمعظم انقلاب و تمام مسلمان و انسانهای آزادی خواه مخصوصا مسلمانانی که در راه ولایت و تشیع قدم برمی دارند و اسلام ناب را شناخته و سعی می کنند در راه اسلام حرکت کنند. انشاالله این اعیاد مخصوصا در دهه ولایت، عید قربان و عید سعید غدیرخم که مهمترین عید دراسلام محسوب می شود خداوند عنایت کند با دستتان آقا امیرالمومنین علیه السلام و با دستتان آقا امام زمان دراینگونه مجالس، نورانیت و معنویت و بهره مندی از ایمان والا، عیدی پربهایی برای عاشقان اهل بیت شود.در مورد ولایت و جایگاه آن در جامعه بشری مطالبی عرض می کنم انشاالله که خداوند راضی شود.اولا ضرورت عقلی ولایت در میان بشریت یک ضرورتی است کاملا روشن ومی توان گفت برای کسی که قلبش با تاریکهای گناه الوده نشده باشد مساله ای بدیهی است. ولایت به چه معناست؟ یعنی به لحاظ مفهوم، ولایت چه معنایی دارد؟ یکی از معانی ولایت دوستی است، دوست داشتن است، محبت کردن، است این یک معنای ولایت. معانی مختلفی دارد منتهی در بحث غدیر معانیی که مطرح می شود این دو معناست: یکی سرپرستی و صاحب اختیار بودن و دیگری حاکمیت. اینها معانی ولایت در زمینه غدیر است.اولا به این نکته توجه کنیم که اولین و بالاترین حاکم بر بشر خداوند متعال است، خداوند است که بدلیل اینکه حتی مالکیت برانسان دارد، غیر از اینکه خالق است، مالک کل عالم هم است اینکه می گوییم انسان خرید و فروش نمی شود درست است اگر چه آن هم شرایطی دارد اما بطور مطلق خداوند مالک و حاکم انسانهاست.نکته بعدی در مورد ولایت مطرح می شود اینکه خداوند( به هر دلیلی که هم وقت کم است و هم مجلس اقتضای آن را ندارد) نمی تواند بین مردم حکومت کند، آن هم بدلیل اینکه خداوند موجودی است لایتناهی، وجود مطلق است اما ما انسانها محدودیت داریم و لذا خداوند روشش این است که پیامبرانی را برای حاکمیت بین مردم می فرستد و البته چون خالق ما خداوند است و حاکم و مالک واقعی هم اوست هدف گذاری زندگی انسانها هم خداوند است، لذا قانون هم باید الهی باشد. یکی می گوید فلان مساله، یا فلان موضوع چرا حلال است یا چرا حرام است؟ چرا نماز صبح دو رکعت است و یا چرا نماز مغرب سه رکعت یا مثلا چرا روزه واجب است؟ چرا نماز واجب است؟ جوابی که ما می توانیم بدهیم اینکه (اصولا درست است که یک سری توضیحات علّی و تبیینی بیان می شود) اما در حقیقت در مقابل خداوند چرا نداریم. چون که هدفگذاری زندگی ما را خداوند تعیین می کند و به خداوند ربط دارد مانند اینکه من صاحب این میزهستم و حال اینکه مالکیت من اعتباری است و خداوند اجازه داده که من مالک شوم و گرنه من مالک حقیقی نیستم لذا نمی شود مثلا من میز را جابجا کنم و میز از من سوال کنم که چرا این کار را کردی؟ اصل دلیلش این است که چون من مالک میز هستم لذا من تعیین می کنم که چگونه باشد. پس اینکه فلسفه آفرینش با خداوند است، هدفگذاری افرینش با خداوند است. مسیر آفرینش را چه کسی تعیین می کند؟ خداوند تعیین می کند. مسیر آفرینش را خداوند به چه کسی سپرده است؟ به انبیا.و انبیا هم به هر دلیلی( که وقت کم است) برای خود جانشین تعیین می کنند. یک دلیلش را اینجا ذکر می کنم اینکه انبیا آن اندازه که لزوم دارد حکم الهی را به جامعه آورده اند چون دیگر حکمی برای سعادت بشر لازم باشد و انبیا نیاورده باشند باقی نمانده لذا خاتم الانبیاء محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلم آخرین پیامبر خداوند محسوب می شود و حالا یک امامی لازم است که به نمایندگی از انبیا جایگاه نبی و حکم خداوند را تبین کند. جایگاه ولیّ و امام این است که در جلو مردم حرکت کند و آنهایی که جایگاه امام را شناخته اند به دنبالش حرکت کنند لذا پیامبر از آن جهت که خبر خداوند را به ما می رساند و قران را به ما می خواند پیامبر است و اما ازآن لحاظ که پیامبر جلو می افتد و حرکت می کند و مردم به دنبال او می روند، خود پیامبر، امام است که ابراهیم علی نبینا و آله و علیه السلام امام بود و پیامبر ما هم امام بود و مقام امامت از مقام نبوت و پیامبری بالاتر است اگر چه پیامبر اکرم (ص) مقامش ازائمه معصومین بالاتر است. دلیل عمده اش مقام والای امامت رسول الله است لذا مقام همه ائمه اطهارمخصوصا امیرمومنان ازهمه انبیا بغیراز پیامبر اکرم(ص) بالاتراست این یک نکته عقلی بود که عرض کردم وکفایت می کند که جامعه و بشریت باید در مسیر صحیح حرکت کند و آن مسیررا چه کسی تعیین می کند؟ خداوند. چرا تعیین می کند؟ اصل دلیل اینکه چون خداست و خدا می داند و ما نمی دانیم همچنان که در قران می فرماید "والله یعلم وانتم لاتعلمون" خدامی داند و شما نمی دانید و اصلا سوال هم نکنید حتی اگر خداوند بخواهد خیلی چیزها را بیان کند ما متوجه حکمت آنها نمی شویم لذا آن مقداری که ما می توانستیم متوجه شویم را از زبان انبیا و ائمه بیان کرده است. ما به بچه ای که در سن شش ماهگی است فلان غذا را می دهیم یا فلان غذا را نمیدهیم یا فلان دارو را می دهیم و... حتی اگر به بچه یکی دو ساله دلیل هم بیاوریم آن بچه متوجه نمی شود که ما چه گفتیم.حالا حتی مقایسه ما با خداوند مثل مقایسه پدر و فرزند نیست اصلا قابل مقایسه نیست چرا که علم ما هم در مقام پدری و مادری هم که باشیم ناقص است اما علم خداوند پایان ناپذیر است.حالا مصداق این ولی کیست؟ کسی که حکم خداوندرا بداند و در جامعه پیاده کند این چه کسی می تواند باشد؟ افلاطون یک جمله ای دارد که می گوید تا حکیمان حاکم نشوند جامعه راه سعادت را طی نخواهد کرد. حاکم اگر علمی که برایش لازم است از آن بهره مند نشود قطعا درگمراهی است و قطعا نمی تواند حکومت کند و جامعه را به فساد می کشاند. حالا کیست که حکم خدا را بداند اولا خود خدا را بشناسد، حکمش را بشناسد، پیغمبرش را بشناسد و بعد از اینکه حکم الهی را شناخت به آن عمل کند و به مردم بیان کند این چه کسی می تواند باشد؟ اصلا برنامه غدیر را کنار بگذاریم، آنچه که پیامبر فرموده را کنار بگذاریم، قران را کنار بگذاریم الان چه کسی حاکم شود؟ پس این ثابت شد که مسیر الهی است حالا اگرکسی در راه شیطان قدم برمی دارد راهش را گم کرده است . اگر ما راه شناس باشیم راه، راه الهی است و چون راه، راه الهی است راهنما هم باید الهی باشد خوب حالا این راهنما چه کسی می تواند باشد؟ گویا که پیامبر اصلا در غدیر"من کنت مولا " نگفته! این را هم بپرسم که آیا کسی که که چند سال در فسق و فجور، در زنا و فحشا زندگی کرده بهتر می تواند حاکم اسلامی باشد؟ حکم خدا را اجرا کند؟ یا آن کسی که زندگیش الهی بوده، مولود کعبه بوده، از اولین روزهای زندگی در محضر رسول الله بوده، قرآن تلاوت کرده، اولین کسی از مردان که به پیامبر و خدای پیامبر ایمان آورده، قرآن را قبول کرده، کدام یک صلاحیت حکومت دارند؟ قرار است راه الهی باشد، حکم الهی پیاده شود، کسی که چند سال دربرابر خدا قیام کرده آن هم نه برای خدا بلکه بر ضد خدا و با خدا جنگ کرده، آیا او می تواند و اطمینان داریم که بتواند حکم الهی را پیاده کند.
"یا أَیُّهَا الرَّسُولُ " حالا که باید راه، راه الهی باشد ای پیامبر نشان بده، مسلمانان خودشان نمی توانند حاکم را بشناسند چرا نمی توانند؟ چون در راه خدا آزمون و خطا وجود ندارد (من می گویم این میز را درست می کنم اگر شد که شد و اگر نشد دوباره درست می کنم آخرش اینکه چوب خراب می شود) ولی موضوع حاکمیت بر انسان است اگر آمد حکم الهی را غلط را اعلام کرد حالا ما برویم در قیامت به خداوند بگوییم که او ما را راه منحرف کردآیا خداوند نمی فرماید ما به شما هم راه را نشان دادیم هم راهنما را. معصوم یعنی چه؟ یعنی کسی که فکر گناه نمی کند نه در گذشته گناه کرده و نه در گذشته فکر گناه کرده و نه در حال، فکر گناه می کند و نه در آینده گناه خواهد کرد ولی ما از کجا می دانیم که فلانی در آینده گناه نخواهد کرد، فکر گناه نخواهد کرد این را فقط خدا می داند چرا که برای او میلیاردها سال بعد مثل الان روشن است و میلیاردها سال گذشته هم مثل الان روشن است. لذا فرمود ای پیامبرآن کسی که می تواند راه مرا بشناساند را به مردم نشان بده." بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ" چرا؟ می فرماید:"وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ" خیلی سخن نورانیی است البته خیلی هم روشن آنهایی که نفهمیدند( با عرض معذرت از محضر حاضران) چون ظلمت قلب آنها را گرفته که فرمود" مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَلا هادِیَ لَه" آن کسی که خدا او را گمراه کرده مگر به راه مستقیم هدایت می شود. آنها به یک مرتبه ای رسیده بودند که خدا دید آنها لیاقت ندارندآنها را از راه راست بیرون کرده چه کسی می تواند آنها را به راه مستقیم هدایت کند.می بینید می گویند چرا فلانی به راه مستقیم حرکت نمی کند بعد می گویند چون روحانیت خوب تبلیغ نمی کند، در حالی که کسی نور الهی را در قلب خود خاموش کرده هدایت نمی شود. یکی از نشانه های نفاق این است که صدای اذان و جماعت را می شنود ولی در نماز جماعت شرکت نمی کند ایمان از قلبش خارج می شود حالا روحانیون چقدر داد بزنند. سی هزار نفر لشکر کفر در مقابل نور مطلق یعنی سید الشهداء علیه السلام ایستادند، فرزند زهرا بود، فرزند علی بود، نور دیده پیامبربود، سید و سرور جوانان بهشت بود، امام رحمت و هدی بود، معصوم بود، سی هزار لشکر را خطاب کرد ای لشکر اگر ایمان ندارید حداقل آزاد مرد باشید چه کسی بیدار شد؟ عمر سعد دستور داد هلهله کنید تا صدای حسین را نشنوند جزء چند نفر که پشیمان شدند و توبه کردند اکثرا در صف لشکر عمر سعد ماندند.نور باید در قلب باشد، اگر اطاق را با رنگ سیاه بپوشانند و لامپ روشن کنند فایده ندارد."یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ" اگر نگویی گویا پیغمبریت را انجام ندادی و آنهایی که معتقد بودند، اگر بعد از نزول آیه معتقد نشوند آنها هم به رسالت ایمان نیاوردند نماز بی ولای او عبادتی است بی وضو.اگر می خواهیم اهمیت و جایگاه ولایت را بدانیم این است که اگر پیامبر اعلام نمی کرد گویا(نعوذ بالله) در رسالتش خیانت کرده بود، رسالتش را ابلاغ نکرده بود و هر کسی که به این رسالت ابلاغ شده ایمان نیاورده گویا مسلمان نیست، مومن موحد نیست جایگاه ولایت همین است.حالا یک شیعه پیدا شده از خانم فاطمه زهرا خجالت نمی کشد از امیر مومنان خجالت نمی کشد به یک عده ای دل می سوزاند آنها به جهنم می روند تو چرا غمگین می شوی خداوند می فرماید: اگر ولایت علی را ابلاغ نکنی به رسالتت عمل نکردی کسی که به ولایت علی ایمان نیاورده نجات نمی یابد. راه، راه علی است، درب مال علی است، کلیددارهم علی است.
در خطبه شعبانیه می فرماید: وقتی که دربهای بهشت زده می شود درهای بهشت یاعلی می گویند، کوبه درب یا علی است، آیا آن درب عاشق غیر علی را به داخل راه می دهد؟ چرا در بین ما دشمنانی نفوذ کرده اند؟ یک جایی بود که بزرگواری می خواست برای تبلیغ برود کسی بلند شد و گفت ما به آنجا از روحانیون فلان کس ها می فرستیم وای بر اینگونه انسانها. من بعضی موقع مثال می زنم و می گویم مسئوولین فرهنگی، بیایید حداقل از صفوی شاهنشاهی عقب نمانیم آنها ایران غیر ولایی را ولایی کردند البته ایراداتی داشتند ولی این سخن مقام معظم رهبری است که فرمود: اگرچه شاه و شاهنشاه بد است ولی اگر یک شاه یا شاهنشاه ( تردید از من است) خوب بگویی، صفویه است این کلام رهبری عزیز است. من می توانم بگویم که راه انقلاب اسلامی ایران ازصفویه شروع شد هر چند قبلا هم حرکتهایی شده بود. پس عزیزان، شیعیان اهل بیت، عاشقان علی، پیروان علی، ما باید در راه علی محکم بیاستیم و هر کسی را هم سعی کنیم که همانطور که پیامبر در روز غدیر فرمود: کسانی که شنیده اند به آنهایی که نشنیده اند برسانند که بدون علی نه بهشتی است نه پاداشی، همه جهنم است. ای پیامبر برسان اگر نرسانی رسالتت ناقص است، ایمان و دین ناقص است" الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دینا"عزیزانِ پیروان اهل بیت، امروز مسلمان بودن شما تکمیل شد و اگر امروز نمی بود و آنهایی که امروز را قبول ندارند، ایمان ندارند. قربان قلبهایی که به عشق علی نفس می کشند، قربان آن رگهایی که عشق علی در آن رگها حرکت دارد، غیرت علوی، عبادت علوی، سیره علوی.این که می گویم اغراق نیست، بعضی شیعیان یا کم مطالعه هستند یا پای منبر ها نمی نشینند دانشجوی شیعه آمده حرف فلان کسها را می زند . جواب هم ندارد و حرف آنها را هم قبول کرده، می گوید: من کنت مولا یعنی پیامبر با علی دوست بود و علی هم با پیامبر، هر کس با من دوست بود با علی دوست باشد.
جوابش این است که عشق علی را خداوند و پیامبر از همان روزهای اول بعثت گفته بود، محبت علی قبلا بیان شده بود. جالب این است که به اتفاق اکثر اهل سنت این حدیت از لحاظ سند هیچ مشکلی ندارد ولی می گویند مولا به معنای محبت است ولی این درست نیست زیرا قرآن می گوید اگرابلاغ نکنی رسالتت را انجام نداده ای ولی محبت علی را قبلا گفته بود. خود حدیث غدیر مفسر این آیه است که فرمود:" مَعَاشِرَ النَّاس هَذَا عَلِیٌّ أَخِی وَ وَصِیِّی وَ وَاعِی عِلْمِی وَ خَلِیفَتِی عَلَى أُمَّتِی: این علی برادر من و جانشین من و ظرف علم من است." صریحا می گوید جانشین من علی است و قرآن بدون حدیث غدیر تفسیر نمی شود راسخون فی العلم می خواهد که قرآن را تفسیر کند که در رأس آن پیامبر اکرم (ص) است.
پیامبر اکرم می فرماید: الا مَن آمَنَ بِی وَ عَلَى تَفْسِیرِ کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الدَّاعِی إِلَیْهِ وَ الْعَامِلُ بِمَا یَرْضَاهُ وَ الْمُحَارِبُ لِأَعْدَائِهِ وَ الْمُوَالِی عَلَى طَاعَتِهِ وَ النَّاهِی عَنْ مَعْصِیَتِهِ خَلِیفَةُ رَسُولِ اللَّهِ وَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْإِمَامُ الْهَادِی وَ قَاتِلُ النَّاکِثِینَ وَ الْقَاسِطِینَ وَ الْمَارِقِینَ بِأَمْرِ اللَّه اگر ترجمه هم نکردم اشکال ندارد چرا که یکی از مستحبات امروز قرائت خطبه غدیریه است. هر کسی که به من ایمان آورد، هرکسی که محبت خداوند در قلبش است، معامل رضاى خداى تعالى و محارب اعداى خداوند،آمر بطاعت حضرت رب العزت و ناهى از معصیت الهى است.خلیفه رسول زوج بتول و امیر مؤمنان از انس و جان و ولى خداى زمین و آسمان على عمران است امام هادى و مرشد حاضر و بادى و قاتل جماعت ناکثین و کشنده طایفه مارقین و قاطع حیات قاسطین ولى اکرم الاکرمین حضرت امیر المؤمنین است.
و اما مسجد، مسجد ولیعصرعجل الله تعالی فرجه الشریف، در محضر صاحب خانه واقعی آقا امام زمان، فرزند عزیز، دلبندعزیزِ آقا امیرالمومنان، که در قسمتی از حدیث غدیر فرمود:" أَلَا إِنَّ خَاتِمَ الْأَئِمَّةِ مِنَّا الْقَائِمُ الْمَهْدِیُّ أَلَا إِنَّهُ الظَّاهِرُ عَلَى الدِّینِ أَلَا إِنَّهُ الْمُنْتَقِمُ مِنَ الظَّالِمِین" همانا مهدى قائم که خاتم امامان است از ماست. اوست که دین را آشکار مىسازد و از ستمگران انتقام مى گیرد.هم اولین نور را معرفی کرد هم آخرین امام را. دریک زمانی عرض کردم که علی علیه السلام فرمود: من بودم که نوح را از طوفان نجات دادم، من بودم که آتش را بر ابراهیم گلستان کردم، من بودم که عصای موسی کلیم الله را اژدها کردم، به قدرت من بود که عیسای مسیح به بیماران شفا می داد البته به اذن خدا بود.وصی پیامبر وجانشین پیامبرعلی است و فرزند آن حضرت حضرت امام زمان حجة ابن الحسن العسکری است. عشق اهل بیت، عشق ولایت انشاالله در قلبهایتان ثابت قدم و پابدارباشد.بلی پیامبر فرمود: أَلَا إِنَّهُ الْمُنْتَقِمُ مِنَ الظَّالِمِین بسیاری از گذشتگان هلاک شدند، از این به بعد بسیاری هلاک خواهند شد، تعجب نکنید قدر خود را بدانیم که توفیق پیدا کردیم در محضر اهل بیت باشیم.شخصی که مسیحی بود مسلمان می شود جالب این است که سوالاتی را از علمای مختلفی می پرسد ولی جوابی پیدا نمی کند می گوید یک روز آمدم محضر سید الشهداء و در بارگاه امام حسین(ع) به آقا عرض کردم: آقا شما که حق هستید به این پانزده سوال من جواب بده می گوید یک لحظه خوابم برد در عالم خواب آنچه باید می گرفتم، گرفتم و به جواب همه سوالاتم رسیدم. محضر اهل بیت اینگونه است.هرچند عید است ولی بهتر است این را عرض کنم، خیلی خوب به وصیت پیامبر عمل کردند هر چقدر اذیت خواستند کردند، درب زهرا را آتش زدند، فرق علی را شکستند. اما به شما عاشقان اهل بیت پیامبر این مژده غدیریه را داده که " أَلَا إِنَّهُ الْمُنْتَقِمُ مِنَ الظَّالِمِین" اگر وقتی ظلم اهل بیت را می شنوید قلبتان کباب می شود ولی بدانید که مهدی می آید و انتقام ظالمین را می گیرد.
خداوند انشاالله عید شما را مبارک کند.